عدالت به مثابه انصاف، سیاسی و نه متافیزیکی

Authors

محمد علی صافی

abstract

جان رالز دارای دو دور هی فکری است. در دوره ی اول بسیار تحت تأثیر فلسفه ی اخلاق کانت است،ولی در دوره ی دوم به تدریج از کانت و امور انتزاعی فاصله میگیرد و بیشتر سعی دارد کارکردگرا،علمی و روشمند نظریه پردازی کند. این تا جایی است که نظریه ی وی در دور هی دوم فکر یاش ازکانت جدا می شود و به سنت پراگماتیسم نزدیک م یشود. اکثر فلاسفه ی دوران روشنگری بابهره گیری از پیش فرضهای متافیزیکی سعی در ارائه ی نظریات خود داشتند و بسیاری از مکاتبفلسفی، براساس این پیش فرضها بنا نهاده شدند. برای مثال کانت با بهره گیری از آموزه های اخلاقیو یا لاک، با تفسیری متفاوت از مسیحیت، نظریات خودشان را بیان کردند. اما، سؤال اصلی ایناست: آیا رالز که خود را وام دار فلاسفه ی پیش از خود می داند نیز از این روش برای ارائه ی آراء خودبهره برده است؟ و یا آنطور که خود رالز مدعیاست: تمام تلاشش بر این بوده که مبنای نظریه یخود را بر هیچ پی شفرض متافیزیکی قرار ندهد و صرفاً آن را برداشتی سیاسی بداند. در این مقالهابتدا به مقدماتی از نظریات لاک پیرامون تساهل و تأثیر رالز از کانت پرداخته شده است پس از آنادعای رالز مبنی بر سیاسی بودن نظریه ی عدالت وی و نه متافیزیکی بودن آن، بررسی شده است

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

عدالت به مثابه انصاف

    «عدالت به مثابه انصاف» عنوان مهم‌ترین مقاله «جان رالز» (2002-1921) است که در سال 1958 میلادی منتشر شد(2). رالز در مقاله مذکور از دو پرسش و ارزش بنیادین بشر سخن گفت؛ برابری و آزادی، یعنی دو ارزشی که بدون آنها آدمیان فقیر و حقیر می‌شوند. نظریه عدالت به مثابه انصاف، پاسخی قابل توجه به این پرسش است که چگونه می‌توان آدمیان را از تبعیض و تفتیش مصون داشت تا استعداد خود را شکوفا سازند؟ را...

full text

عدالت به مثابه انصاف

«عدالت به مثابه انصاف» عنوان مهم ترین مقاله «جان رالز» (2002-1921) است که در سال 1958 میلادی منتشر شد(2). رالز در مقاله مذکور از دو پرسش و ارزش بنیادین بشر سخن گفت؛ برابری و آزادی، یعنی دو ارزشی که بدون آنها آدمیان فقیر و حقیر می شوند. نظریه عدالت به مثابه انصاف، پاسخی قابل توجه به این پرسش است که چگونه می توان آدمیان را از تبعیض و تفتیش مصون داشت تا استعداد خود را شکوفا سازند؟ رالز جوابی به ای...

full text

عدالت به مثابه انصاف در سنت اسلام شیعی / احمد دیلمی

یکی از تفاسیر و جنبه‏های عدالت اجتماعی عدالت به مثابه انصاف است؛ اگرچه برخی انصاف را تمام عدالت اجتماعی، و بعضی آن را عالی‏ترین سطح عدالت‏ می‏دانند. تحلیل انصاف به‏سان عدالت امری دشوار است؛ اگرچه انسان توشه‏ای ‏فطری از معرفت نسبت به این دو دارد و در عمل، منتظر به سرانجام رسیدن نظریات در این باره‏ نمی‏ماند. در سنت اسلام شیعی، انصاف از جمله اصول اخلاقی و حقوقی انسانی است. در این سنت بر انصاف به ع...

full text

عدالت به ‌مثابه قاعده فقهی و حقوقی

پرسش اصلی این است که آیا فقیه یا حقوقدان، خصوصاً در موارد سکوت و نقص، تعارض قوانین و یا در مقام اختلاف نظر دانشمندان، می‌تواند به قاعده عدالت استناد کند؟ در این مقاله، برای دادن پاسخ به پرسش بالا، پس از اشارة گذرا به ارجمندی و والائی عدل، به میزان، مبنا و همچنین هدف و قاعده بودن عدالت در دانش فقه، حقوق و فلسفة سیاسی پرداخته شده است. پرسش دوّم این است که آیا فقها و حقوقدانان در آراء و نظرات فقهی ...

full text

جریان‌شناسی سیاسی به مثابه روش

برایند حیات سیاسی هر جامعه‌ای محصول چگونگی تعامل و تحول جریان‌های سیاسی آن (درون‌زا و برون‌زا) است. از این رو، فهم حیات سیاسی هر جامعه‌ای در گرو شناخت، درک و تحلیل جریان‌های سیاسی آن است. در شرایطی که به خاطر تحولات معرفتی و تکاملی جامعه‌شناسی سیاسی نظریه‌ها و روش‌های موجود بعضاً دچار بحران و نارسایی‌هایی جهت توضیح تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع است، در این مقاله از جریان‌شناسی سیاسی، پرسشی درجه د...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
جستارهای فلسفی

ISSN 2008-0433

volume 8

issue شماره 2 (پیاپی20) 2011

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023